برای پسرم مهراد

برای تو مینویسم ...

خار

سلاااااااام بر مهراد ناز و دوست داشتنی و عزیز خودم. مامان جون چند شب پیش خونه خاله آرزو اینا مهمون بودیم خیلی ام خوش گذشت. خاله جون حسابی سنگ تموم گذاشته بود؛ خیلی مامان جون شیطونی میکردی همش دور و بر باغچه و شیر آب و دوتا خرگوش کوچولوی خاله راه میرفتی و تند تند میدویدی و از دستمون فرار میکردی تا هرکاری دلت میخواد انجام بدی. آخرشم کار خودتو کردی و یهویی افتادی تو باغچه!! یه گل رز پر از خار گرفت به دستای کوچولوت و بازوتو زخمی کرد وای کلی دلم سوخت و ضعف رفت واست. بمیرم الهی مامان جون که دردت اومد. پریدی تو بغلم و با ناله گفتی ماااااماااان ولی زودی خودتو کنترل کردی. آفرین پسر با استقامتم   ...
23 مرداد 1396
1